مردی که تمام عمرش در مجاهدت در راه خدا و مبارزه با استعمار
روس و انگلیس گذشت.مردی که انسان را والاتر از آن میدید که سجده کسی کند و خود را پست نماید و به پای ناچیز
مدعیان عرفان انگلیسی بیندازد، و از این رو بود که به مبارزه با دراویش گنابادی پرداخت،کسانی که خود را فقیر میخواندند و از دیگر سو به مال اندوزی میپرداختند.کسانی که در پنهان آن کار دیگر میکنند و برای سلطه بر مردمان خود را در عیان جور دیگر مینمایند.کسانی که خود را محبوب علی شاه و مجذوب علی شاه میخوانند و تصور میکنند با این القاب حالت جذبه به انسان دست میدهد.علامه بهلول گنابادی عارف وارسته به کسانی که مدعی عرفان هستند عرفان واقعی را آموخت.کسانی که خود را سلطان نام میگذارند و توهم دارند شاه شده اند و همه باید سجده ایشان کنند.ساده زیست و ساده رفت ،تنها دارایی او از مال دنیا وقت رفتن لباس تنش بود که اگر میتوانست ان را هم میبخشید،همانگونه که در زمان حیاتش هر چه داشت به نیازمندان بخشید . روحش شاد